بسم الله رب الملائکة المقربین

دیشب دلم میخواست با گوشی ام بکوبم در سرش  و مغزش را بپاشانم بر دیوار.

حیف که باتمام مزین بودنشان به عدم شعور برام عزیزند و دلبستگی ای هرچند اندک دارم به تک تکشان

ب مریم اما بیشتر.

مریم اما نه.کلا آدم دلبسته ای نیست

سر و ته عالم را بزنی 4 تای خانوداده اش مهم اند و  بی تی اس عزیزش!

آن دیگری هم همین طور است.کل دنیا را میگذارد کنار و خودش را هم.و سرهم 10 تن هم برایش مهم نیستند.عجیب هم نیست که هر ده تایشان مونث جماعت انددیگر؟

یکسالی می شد که ندیده بودمشان.و مریم اما میگفت یکسال هم زیادنیست!میگفت حوصله مهمانی ندارد.

و با آن دیگری مشکوک شدهبودند.حرف هایشان را نمیفهمیدم.رمز و رموزش رادر نمی آوردم.انگارچیز هایی گذشته بود که من نمی دانستمو من مغز معیوبم راسوق میدادم به سمت همان شبی که من نبودم.

وآنهای دیگر بودند.

و خب بماندکه آن همه اتفاق یک شبه ک رقم نمی خوردمیخورد؟

او اما همانطور بودمثل قبل.فقط کمی بزرگ تر شده بود.و عاقل تر.

و من خوشحال بودمکه دارد بزرگ می شود.

میدانید.پسرهاکه بلوغشان سرمی رسد میگردند دنبال مادر مهربانی که پسرانه هایشان را خرجش کننداین هاحرف من نیست.آن  های دیگر گفته اندمن هم البته پی برده بودم.او اما مادر مهربانش رادر من یافته بودکه نگرانی خرجم میکرد.ک تشر میزد بروم بالاتا سردم نشود.و زور به کار ببرد تاکاپشنش را بی اندازد رویم ومن زیر بار نروم.برای سرفه هایم اخم نثارم کند و چایی درحلقم فرو کند تا گلو دردم خوب شود.

من نه اخم نکردم.نه لبخنم.تنها نگاهش کردم.

ان دیگری میگفت لوس شده ام.میگفت لوس بازی درمیآورم

و او انگار کتک نیازبود.

نشسته بودچند وجبی ام و از درصدهایم می پرسیدو استرس به جانم میریخت و.من استرس که میگیرم گیج می شوم.پرت وپلا میگویم.بغضم میگیرد.قلبم فشرده می شودو تالاپ تالاپ می زند.لوس بازی در نمی آورم.بغض کهدست آدم نیست

گیرم او تشرهم بزندکه ادای گریه در آوردن در نیاورم.و من باید روزی او رابزنم وگرنه ناکام میمیرم.

بایدبزنم بر سرش.جایی نزدیک به هیپوکامپش.تا مغزش جابه جاشود.تابفهمد من نه لوسم نه اهل ادابازی.

و.نه ادای گریه در آوردن درمیآورمنه آب های جمع شده درچشمم دست خودم اندن از او خوشم می آید

او هم یکی است لنگه ی پسرعمویماین را همان شب فهمیدم

همان شب ک مریم گفت در تلگرام چت کرده اند.میدانم رمانتیک بازی و اینها در نیاورده اند و پی خاطرخواهی نرفته اند اما.نباید هایی هم بینشان گذشته انگارچیز هایی را هم از هم میدانند انگار.

و من مغزم نخواست کنجکاوی کند.

آن دیگری که آدرس مشاور را برایم گفتچشم ریز کردم و پرسیدم محسن چی اش می شود.او هم چشم ریز کرد و گفت محسن را از کجا میشناسم.و بعدش هم توپید بهم که محسن ب من ربطی ندارد.مهم درصدهای شیمی ام اند.

و من دلم خواست تک تک موهای سرش رابکنم.کمی دلم کتک زدنش راهم میخواست.پسرهاکمی شعورشان کم است.حالیشان نمیشود خودشان بحث را کشیده اند به ناکجا آباد.

ب او هم ربطی نداشت من بادرس هایم چه میکنم.و یا اینکه استاد شیمی اش پی دختربازی میرودیا نه.وکدام ماشین بهتراست تاکف دخترهاببیرد!.و من حرص خوردمقرمز شدم ازعصبانیت.و دلم را بندکشک بادمجان خوشمزه ام کردم و نشنیده گرفتممکالماتشان را.

آن شب اولین باری بود که دلم خواست دیگر نبینمشاندیگر نبینمشهیچ وقت

تنها دلم علی را میخواست.ک بیاید دم گوشم و بپرسدچرا کم میروم خانه شان.چرا زود کنکورم آمده.چرادرس دارم انقدر.چرا وقت کم دارم برای او.و من دست فرو کردم در موهایش.به هم ریختمشان.لپ هایش را کشیدم.پسرکم بهانه گیر شده بود.و به او قول دادم بعد از درسم زودبه زودبروم پیشش.و برایش باز هم نقاشی کشیدم.مدادش را دادم دستش و باهم کشیدیم.و به او یاد دادم چه طور ریز تر بنویسد.

نقاشی اش را رنگ کند.

در کمدش راکه باز کرد.نقاشی 5 سال پیشم را دیدم که چسبانده بودب درش.

پسرک مهربان من.میدانید.راستش دلم کمی غنچ رفت که نگذاشت هیچ زنی ببوسدش و من تنهاکسی بودم ک او رابوسید:)

پسرم حیاسرش می شود.بزرگ شده.کلاس چهارم است.و من دوستش دارم.عجیب نیست که نامش علی است.؟

کاش می شد به او بگویم هم نام پسرمن است.:)

دیداربعدی افتاده است دور و بربهمن ماه.و من شاید درسم را بهانه کنم.شاید هم چیز دیگری را.

و دیگر نمیخواهم ببینمشان.تنهایکبار بایداو را ببینموقتی بزرگتر شد و عاقل.و به موفقیتهایش رسیدهر چه باشد او قلبش مهربان تر  است.

 

خدای مهربان من.آدم های مفسرشده اند.دل میشکنند و رفتار هارا تفسیر میکنند.هر طور که بخواهند.

و اصلا حواسشان پی دیگران نیست

خود خواه شده اند

خدای دوست داشتنی من.هوای دلم را داشته باش که نشکند.

و نگذارخود خواه شود.

تنها تو را میپرستم  و به تو تکیه میکنم ای شنوا ترین شنوایان

5/10/98

#هم_تبار_ریحان

مریم ,میگفت ,دادم ,نقاشی ,مهربان ,محسن ,ادای گریه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد خرید اینترنتی حامور مجله خبری تخصصی فناوری و موبایل های هوشمند Transla آموزش عکاسی anslatet shop زنبق